نگاهی به رمان ناپدیدشدگان اثر آریل دورفمان ترجمه احمد گلشیری
Ariel Dorfman
رابطه آزادی ونان
اگر مردم هنگام دیدن همسایه با خویشاوند بپرسند: «تازگی ها کجا سیل یا زلزله آمده؟ یا این روزها چند نفر خودکشی کرده اند؟ یا این هفته خلافکارها چند خانواده را قتل عام کردند؟» سؤال هایشان نشان دهنده این واقعیت است که از نظر اجتماعی از زمین و آسمان بدبختی می بارد. از نظر فلسفی چنین پرسش هایی نشاندهنده گرایش مردم به نیهیلیسم یا دقیق تر بگوییم ترکیب خاصی از نیست انگاری و پوچ گرایی (نوع عملی و نه فلسفی) است. شایعه نیهیلیستی در یک جامعه نه تنها از عمق فجایع روزمره که از نومیدی و افسردگی مردم حکایت می کند. طبعاً نویسندگان و شاعران از انعکاس این شرایط نمی گذرند. آثار نویسندگان یونان باستان و تا حدی روم، نیز اشعار جانسوز مسعود سعد سلمان، خاقانی و عارف بزرگ عطار و ده ها شاعر دیگر بیانگر این ادعاست. در آلمان، کریستیان فریدریش هبل (???? ـ ???? ) در سال ???? نمایشنامه ای نوشت به نام یودیت (judith) که موضوع آن را از تورات گرفته بود. در این نمایشنامه مردم یادشان رفته بود سلام و علیک کنند و به جای آ ن می پرسیدند:«خبر تازه ای از ستمگری هولوفرنس نداری؟» هولوفرنس سرداری آشوری بود که شهر را اشغال کرده بود. در این نمایشنامه، زن ها بی کار نمی نشینند و بالاخره یکی شان به اسم «یودیت» به نوعی خود را به هولوفرنس نزدیک می کند و او را می کشد.
داستان «ناپدیدشدگان» نیز که در هشت فصل و دوازده بخش نوشته شده است و ده بخش آن از منظر دانای کل و بخش های چهار و هشت از زبان یکی از شخصیت های داستان روایت می شود، در باره پایمردی زن هاست؛ روایتی از اتحاد و مبارزه مردم در مقابل دیکتاتوری و ظلم ـ مردمی که از نظر طرفداران حکومت «شمار انگشت شمار مخالفان نظام» و «تروریست» خوانده می شوند. در این داستان، جنبش مردمی به وسیله زنانی صورت می گیرد که شوهران، پدران و پسران شان به دست نیروهای دولت دستگیر و زندانی شده اند و هیچ خبری از آنها نیست. در مقابل این مردم، یک هنگ ارتش قرار دارد؛ مرکب از ستوانی خشک، مقرراتی و خشن، عده ای سرباز و گماشته ای که از اهالی روستاست، ولی در خدمت ارباب بود و از نظر مردم خائن محسوب می شود.