سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوری

            

رمان <کوری> اثر ژوژه ساراماگو با اقبال عمومی‌مواجه می‌شود، چون با زندگی روزمره سروکار دارد. چون مردم همیشه میل به تایید دارند. کوری زندگی روزمره آدم‌ها را تایید می‌کند. یعنی هیچ چیزی اضافه بر آن نمی‌گوید. نه از تخیل استفاده می‌کند و نه از اغراق، نه غیر‌واقعی است و نه ایده‌آل. کوری زندگی را آنچنان تعریف می‌کند که هست.
<کوری> تا حدودی نزدیک است به داستان <طاعون> اثر آلبر کامو. اما چون نویسنده نوعی از اخلا‌ق را همواره در کتاب‌هایش به کار می‌برده است از نظر خواننده ایرانی مورد پذیرش‌تر از آلبر کامو است.
در کوری با شهری سروکار داریم که به طور ناگهانی دچار کوری سفید شده‌اند. نوعی از کوری که واگیر‌دار است اما موقتی است. شهروندان همگی دچار نابینایی می‌شوند و دولت برای آنکه از گسترش آن جلوگیری کند به قرنطینه کردن آدم‌ها می‌پردازد.
داستان <کوری> درست از زمانی آغاز می‌شود که همه در قرنطینه‌اند. خط داستان که صحنه‌ها را تعریف می‌کند کاملا‌ گمراه‌کننده است. چون رمان <کوری> رمانی مفهوم‌گراست. پس ما داستان را از آنجا نمی‌فهمیم که شهری دچار کوری می‌شود‌، بلکه از آنجا شروع رمان را احساس می‌کنیم که مفاهیم داخل رمان می‌شوند و این مفاهیم از سوله قرنطینه که افرادی از اقشار مختلف در آن گرد آمده‌اند آغاز می‌شود.
هر روز بر تعداد این افراد اضافه می‌شود. اولین کسی که دچار این کوری شده یک پزشک است. داستان حول محور او و خانواده اش که تنها زنش است می‌چرخد. با این تفاوت که فقط زن دکتر در این شهر نابینا نیست.
او تنها کسی است که از کور شدن نمی‌ترسد. تمام مردم شهر به این علت کور شده‌اند که از آن می‌ترسند ولی او برعکس از کور شدن نمی‌ترسد ولی برای آنکه دولت او را از شوهرش جدا نکند خودش را به کوری می‌زند اما در قسمت‌هایی از داستان از توانایی بینایی خود استفاده می‌کند.
<کوری> رمان موقعیت است. یعنی تنها در پی این است که روابط انسان‌ها را نشان دهد. ساراماگو می‌خواهد نشان دهد آنچه که همواره یک واکنش در محیطش نشان می‌داده ممکن است بر اثر عوض شدن شرایط عکس‌العمل دیگری نشان دهد. او خود به این امر معتقد است که همه چیز بر اساس زمان و شرایط شکل می‌گیرد. شرایط ممکن است ساختار و پایه یک چیز را کاملا‌ نابود کند و دوباره بسازد.
شرایط باعث می‌شود که آدم‌ها حتی عادت‌های خود را نیز تغییر دهند. در داستان به دختری برخورد می‌کنیم که ساراماگو او را نسبتا روسپی تلقی می‌کند، اما زمانی که در قرنطینه فردی می‌خواهد به او تجاوز کند او با ناراحتی و خشم او را از خود می‌راند. شرایط باعث آن می‌شود تا دختر عادت و خواست‌ها و نیازها و‌... را کنار بگذارد. این تنها یک نمونه است.
ساراماگو هم مانند هیوم(1)‌ معتقد است همه چیز در طی زمان و در برش‌های مختلف زمانی و شرایط گوناگون تغییر می‌کند. این رمان از آنجا رمانی مفهوم‌گراست که می‌خواهد مفاهیم فلسفی زمان و مکان را به عنوان امر ‌objective نشان دهد. او روابط و نوع برخورد آد‌م‌ها را تحت تاثیر زمان و شرایط بررسی می‌کند.
رمان <کوری> در آخر با بینا شدن همگان و نابینا شدن تنها فرد بینا در شهر (‌زن دکتر‌) به پایان می‌رسد و از این نظر دارای یک نوع کلیشه ساختی است. زبان رمان زبانی گیرا و یک‌دست است و با موضوع رمان کاملا‌ً هماهنگی دارد. زبان نه کند و نه سریع است، بلکه با توجه به روند داستان تغییر می‌کند.
نکته جالب آنکه در طول رمان ما با هیچ اسم خاصی سروکار نداریم. ساراماگو برای آنکه ذهن انسان فقط معطوف مفاهیم و روند داستان شود از صفات و چهره‌ها استفاده کرده و <کوری> از این نظر بسیار شاخص است. مثلا‌ دختری که عینک آفتابی داشت، پسری با چشمان لوچ، مرد پیر و‌...
پس از استقبال از رمان <کوری> در همه جای جهان ساراماگو رمان بینایی را (مثل کارگردانان مختلف‌ هالیوودی که یک قصه را از زمان تولد قهرمان داستان تا روز مرگ پسر قهرمان داستان می‌سازند) منتشر کرد. در باب آن فقط می‌توان گفت که تجارتی است و همین.
1- فیلسو‌ف طبیعت‌گرا که مخالف وجود علت و معلول بود و اعتقاد داشت پشت سر هم بودن اتفاقاتی که ما علت و معلول می‌خوانیم‌شان تنها یک عادت ذهنی است. مثلا‌ ما عادت کرده‌ایم خورشید از شرق به غرب طلوع کند، ولی هیچ تضمینی در آن نیست.
 اعتماد ملی//www.roozna.com