نگاهى اجمالى بر داستان دنیاى تئو
داستان از اینجا شروع میشود که تئو و خواهر دوقلویش یک ماه زودتر از موعد مقرر به دنیا میآیند. خواهرش میمیرد. منتها این موضوع را به تئو نگفته بودند. طی مسافرتهایی که بعداً در طی داستان صورت میگیرد، این قضیه بر او مکشوف میشود. به این ترتیب که تئو روزی دچار ضعف میشود. وقتی او را به بیمارستان میبرند و آزمایش خون از او میگیرند، تشخیص میدهند: دچار بیماری مزمنی است که ناعلاج است و او خواهد مرد. خبر که به عمهاش میرسد، تئو را با خود به سفری دور دنیا میبرد که در اصل یک سفر تحقیقاتی دربارة ادیان است.
سفر را از تلآویو و اسرائیل شروع میکنند و بعد به کشورهایی چون هند، چین و ژاپن، یونان، روم، مصر و کشورهای دیگر میروند. در هر کشوری با فرق و آیینهای آن آشنا میشوند، تا نهایتاً در یونان، تئو دوباره با خانوادهاش ملاقات میکند و با آنها به فرانسه باز میگردد.
در این سفر، در هر کشور از تئو آزمایش خون گرفته میشود. از لحظهای که تئو طی یک شهود متوجه میشود یک خواهر دوقلو داشته که مرده است، حالش بهتدریج رو به بهبود میگذارد. در این مدت، تئو هر بار که به عالم خلسه فرو میرود، مرتب با خواهر دوقلوی مردهاش حرف میزند و هر بار که آزمایش خون میدهد، جواب آزمایشها نشان میدهند که حالش بهتر شده است. آخرین آزمایش نشان میدهد که تئو بهبودی کامل حاصل کرده است و بهنوعی، زندگی جدیدی را شروع میکند. عمهاش هم طی این سفرها با یکی از میزبانهایشان در برزیل (شخصی به نام بروتوس) آشنا میشود و قرار ازدواج میگذارد. البته در طی داستان، یک رابطه عاطفی بین تئو و فاتو، دخترک مسلمان آفریقایی، بهوجود میآید.
عمه تئو، در طی سفر، هر بار یک معما برای او مطرح میکند، و تئو هم بهدنبال حل آن معما میرود. بیشتر این معماها هم مبتنی بر این است که در سفر به کجا میروند؟ و چه چیزی را میخواهند ببینند؟ اغلب هم تئو از کشف معماها بازمیماند، و با تلفن همراهش با فاتو تماس میگیرد، و او راهنماییاش میکند. گویی فاتو بهنوعی، با چگونگی سفرهای تئو آشناست. البته داستان یک حادثه فرعی دیگر هم دارد. بهاینترتیبکه در ژاپن تئو عاشق دختر جوانی به نام اشیکو میشود. آنها با هم عشقی نوجوانانه میبازند؛ تا آنکه آخرش بهناچار از هم جدا میشوند. اشیکو میگوید که من نامزدی دارم که یک فرانسوی کارمند سفارت فرانسه در ژاپن است. تئو هم درباره فاتو حرف میزند و از علاقهاش به او میگوید. این جدایی برای تئو بسیار غمانگیز است، اما نهایتاً آن را میپذیرد. اما این عشق یک تحول جسمانی در تئو بهوجود میآورد. داستان دارای چند حادثه فرعی کوچک از اینگونه است. آنچه در بالا آمد، تقریبا خلاصه داستان است.
کاترین کلمان فیلسوف و رمان نویس فرانسوى ظاهرا به منظور نمایان سازى مذاهب گوناگون جهان و در نهایت معرفى یک دین برتر شخصیت داستانى خود یعنى تئو را وامى دارد تا به سفرى طولانى دست زند و پس از آن دینى براى خود برگزیند. باید به این مساله توجه داشت که این رمان تاریخى همچون رمان مشهور دنیاى سوفى نوشته یوستاین گا آردر نروژى به توصیه سازمان ملل متحد منتشر گشت.
این اثر در گونه رمان عقاید مى گنجد. در آثارى از این دست نویسنده نگاهی عمیق به مباحث فلسفى، اجتماعى، سیاسى، مذهبى و تاریخى دارد و تنها به صرف بیان حوادث داستانى اثر را خلق نمى کند. از این رو زیرساخت آثارى از این دست آنچنان مورد توجه قرار نمى گیرد چرا که نویسنده این گونه آثار غالبا فیلسوف، پژوهشگر، مورخ و ... است و تنها مى خواهد از قالب داستانى براى بیان آرا و اندیشه هاى خاص خود سود ببرد. پس مى بینیم که در رمان دنیاى سوفى یا سفر تئو نوشته کلمان طرح دیدگاه هاى هدفمند و منحصر به فرد نویسنده در راس قرار مى گیرد. آنچنان که در سفر تئو مشخص مى گردد که کلمان تنها مى خواهد تاریخ ادیان را مطرح سازد و در جمع بندى خود دین برتر را مشخص سازد. خواننده این داستان از همان ابتدا خط و مشى اصلى نویسنده را به صراحت درمى یابد. طبق نظر کلمان انسان همواره مى بایست از غرور و کمال گرایى دورى کند و رفته رفته به تساهل روى آورد. در داستان فوق عمه مارتا حاضر مى شود تئو را به این سفر طولانى ببرد. او همواره در داستان مى گوید که هیچ دینى کامل نیست و براى دست یازیدن به یک دین کامل مى بایست ادیان مختلف را درهم تلفیق کرد. این درست همان دیدگاه و سیاستى است که سازمان ملل دنبال مى کند پس مى توان به صراحت مدعى شد که رمان دنیاى تئو به سفارش سازمان ملل براى تلفیق و یکسان سازى ادیان پدید آمده است و نویسنده هدف دیگرى ندارد.
جالب تر از همه این است که کلمان براى اثبات دیدگاه خود به سفسطه روى مى آورد و مدعى مى شود که خدا یکى است و حقیقت یکى است پس باید از یک دین خاص پیروى نکرد. در این اثر راوى داستان بسیار تحت تاثیر نویسنده است و به گونه اى عمل نمى کند که خواننده احساس کند فرد دیگرى به غیر از نویسنده روایت گر حوادث است. نویسنده به هیچ عنوان پایبند به اصول داستان نویسى نیست و قصد ندارد نظام درونى داستان نویسى را رعایت کند. در داستان فوق اطلاعات مختلف درباره ادیان در گذر زمان به خواننده داده نمى شود بلکه بیشتر اطلاعات از طریق گفت وگو میان افراد مطرح مى گردد. طرح جملات طولانى و گفت وگوهاى بلند ناخواسته از جذابیت داستان کاسته است.
نکته قابل تعمیق توصیف دین اسلام در این داستان است. نویسنده به درستى دین اسلام را توضیح نمى دهد چرا که در آن صورت مجبور مى شود اعتراف کند دین اسلام دینى کامل است و نیازمند عمل تلفیق شدن نیست. نویسنده که مشخص است به خوبى به دین اسلام اشراف دارد و مى خواهد به نوعى از شرح آن طفره رود به عمد به ترکیه مى رود و به تشریح صوفى گرى در آن دیار مى پردازد. او چنین وانمود مى کند که اسلام انجام اعمال و رفتار صوفیان است. در پایان همین بخش هم به کرات مى گوید که عرفا همواره به تساهل روى مى آورند و اصولا اهل تساهل هستند.
در بخش پایانى داستان وقتى سفر تئو به پایان مى رسد تمامى شخصیت هاى مذهبى در کنار هم جمع مى شوند به غیر از شیخى که در داستان نماینده دین اسلام است. تئو درمى یابد که شیخ مسلمان مرده است. کلمان براى اغفال همگان تئو را وامى دارد تا براى مرگ شیخ بگرید. در پى آن دو نماینده دین مسیحى و یهودى تنها مى مانند و راوى مى گوید: «بنابراین براى آشتى دادن مذاهب شما دو نفر بیش نیستند.»در اینجا کلمان به طور غیرمستقیم مى گوید که براى تلفیق ادیان دین اسلام نباید حضور داشته باشد و نمى توان توقع داشت که این دین را با دو دین دیگر تلفیق کرد. او به طور غیرمستقیم مى خواهد بگوید که دین اسلام نمى تواند پایدار باشد و در واقع نویسنده شرط اصلى براى دست یازیدن به یک صلح فورى را نادیده گرفتن اسلام مى داند و به صراحت مى گوید براى تلفیق ادیان نیازى به حضور اسلام نیست.کلمان خود مى داند که اسلام دین کاملى است و نمى توان آن را با سایر ادیان تلفیق کرد چرا که به محض این که اسلام با دو دین مسیحى و یهودى رودررو مى شود به روشنى معلوم مى گردد که دو دین دیگر چه سان کامل نیستند. اما از آن جا که دین اسلام کامل است تلفیق او با سایر ادیان مشکلات زیادى را براى طراحان تلفیق ادیان به وجود مى آورد.در پایان تاکید بر این مساله ضرورى است که داستان دنیاى تئو فاقد ارزش ادبى است و بیشتر به یک متن تحلیلى تاریخى مى ماند که براساس اندیشه حاکم بر سازمان ملل تدوین گشته و قصد دارد تا بر سیاست هاى رایج آن سازمان چون یکسان سازى، جهانى سازى، تلفیق ادیان، ترویج تساهل و... صحه بگذارد.
جوان