روایت پست مدرن استر (1)
شالوده شکنی نظریه ادبی بوطیقایی ارسطو (?)
روایت پست مدرن استر
دراگانا نیکولیک
ترجمه؛ شهرزاد لولاچی
پل استر داستان سرا است. او در گفت وگویی با استفن ردفر می گوید؛ «موقع نوشتن، همیشه داستان از همه چیز برایم مهم تر است و حس می کنم که همه چیز باید در خدمت آن باشد.» با تاکید بر تقدم منطقی داستان، استر نظر ارسطو را تکرار می کند ولی روایت پست مدرن او هرگونه مفهوم غایت نگر هنر را منکر می شود. هنر غایت گرا با ساختار خشک و واضحی مرتب شده است که شامل شروع، میانه و پایان است. ترتیب موارد مشخص در ساختار روایت آن بر اساس قانونی کلی است که همه چیز باید مطابق آن باشد. در نظریه ادبی ارسطو، هدف از تراژدی ترس و ترحم؛ و مضحکه هدف کمدی شمرده شده است. این بررسی همین مفهوم هنر غایت گرا در متون کلاسیک را در نظر دارد، که به عنوان ایده یی خارج از متن تعریف شده و به وقایع متن نظمی منطقی می دهد. به خصوص بر مواردی که به نظر می رسد که متون استر با پیش بینی پذیری این نوشته ها چالش دارد تاکید شده است. استر دقیقاً با مژده روایتی آسان فهم و عوام پسند خواننده را به داستان هایش جذب می کند و مثل شهرزادی امروزی شبکه یی از داستان ها را در هم می تند. با این همه استر از قواعد داستان های عامه پسند برای نقش برآب کردنشان بهره می جوید. بدون ساختار اصلی و راوی کل که به وقایع معنی بخشد، ترتیب منطقی روایت در داستان های استر مخدوش می شود. در دنیای از هم گسیخته پل استر هر جزء موجودیتی مجزا دارد. در فقدان هرگونه نظم اتفاقی که وقایع را به هم مربوط کند، تکه های روایت تحت کنترل قواعد اتفاق و شانس غیرقابل پیش بینی ترتیب داده می شوند.