سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پاها بی جوراب، دستها بی کتاب

متن  زیرقطعه  شعر ی است از کتاب بسیار زیبای«پاها بی جوراب، دستها بی کتاب» نوشته ی «حمید گروگان»
این شعر در نهایت سادگی و عامیانه بودن و با داشتن طنزی تلخ، بیانگر مشکلات موجود در نظام آموزشی و تربیتی گذشته است...(هرچندهنوزهم کمبودمدرسه وعدم امکانات آموزشی ازبزرگترین مشکلات نظام آموزش وپرورش میباشد وکودکان دربرخی ازمناطق کشور درزیرکپرهاوچادرها بدون داشتن وسایل گرماسازدرتابستان ونداشتن بخاری درزمستان وباسختی به تحصیل مشغول هستند وشمارزیادی ازاین کودکان مجبورند برای رسیدن به مدرسه ازمسیرهای سخت وطولانی گذرکنند)
 این کتاب در تابستان 1357 چاپ شد ودر زمستان 1358 برای دومین بار با تیراژ 5000 جلد به چاپ رسید و بعد از آن خبری از تجدید چاپ آن در دست نیست!!!

پاها بی جوراب، دستها بی کتاب
تاپ تاپِ خمیر  در یه مدرسه   بچه ها اسیـر  کدوم مدرسه ؟  کدوم بچه ها ؟ کدوم دبیــرا ؟
گوش کن حالا  درس کجا بود؟  مشق کجا بود؟ کی درس می داد؟  کی درس می خوند؟
کجا شو بگم؟  از چی بگم؟  مدرسه کوچیک  بچه ها زیاد  معلومه دیگه  بلا سرشون
خیلــی میاد توی هر کلاس پنجاه شصت نفر!!!  همه جــــا کثیــف   همه جا سیــــــاه
طفلک بچــــه ها بچه فقیــــــــرا   پاپتیـــــــــا  صبح که می شد  یــکی ، یــکی  دوتــا ، دوتــا  می دویـــدن  توی کوچه ها راستی نگفتم براتون شامشــون چی بــــــود
تــــاپ تــــاپ خمیــر   شام فقرا ، نون و پنیــر   سفره شون پاره، روی یک حصیر
صبحانه شون نون خالـــــی بود!   جای شما ها  خیلی خالی بود بگذریم حالا
یـکی ، یـکی  دوتــا ، دوتــا  می دویدن توی کوچه ها  لا مَلِکُم "احمد"ی مچل
ساملکم "اصغر"ی کچل  بزن قدش اکبر گَری   جون خودت ، خیلی خری
چاکرتم ، ماشا الله قربونم بری ایشا الله   تکلیف ها رو نوشتی؟کدوم تکلیف؟ حسابه؟
آره دیگه ، حسابه  خیلی حالت خرابه  علوم خوندی؟  ولش کن  انگلیسی؟
نخوندنش ثوابه!!!  تاریخ و جغرافیا؟ جون تو فوت آبم  "کانادا" کجاس؟
بغل سیخ کبابه  نگو که حالم خرابه حرفا تموم که می شد  نوبت کار می شد
پیش به سوی مدرسه  خنده به درس هندسه.. تاب تاپِ خمیر  آقــای مدیــر  خستــه و پیـــر
اونجا ایستاده عصبانیه.می خواد بزنه  مرد بدی نیست ، چرا می زنه؟  خستــه شــده
همـه زنــدگیش،  قسطی شده!!! چِل سال کار کرده  پولش کافی نیست،  دیگه حالیش نیست..
پس چیکار کنه؟  خب ، می زنــه  نارحتیشو... سر بچه هـــا خالی می کنه.. امـــا امـــروز
مثــل دیــروز  کلاسا تاریــک  بخاری ها سرد گریه ی سقف  چکه ی اشک. تخته ها بیرنگ  رنـــگ بچه ها  سقف ها کوته   قـــد بچــه ها   کلاس ها خاموش   مثـل بچـــه ها 
گردنــــا کـــــــــج   دماغــــا کثیــــــف  شلـــوارا پــــــــاره  سرهــــا  بی کـــــلاه
موهـــــا ژولیــــــده   ناخونــــا  بلنـــــــد   پا هـــــا  بی جـوراب   دست ها بی کتـاب
کتـــاب  بی دفـتر  دفــــتر  بی کاغـذ  قلــــم بی جوهر   جوهــر رنگ آب. روی میــــزا 
چرک و سیاه   همه خط خطی  این مال احمد  این مال محمود  این مال هادی  این مال جعفر معلم میـــاد زنگ اولــــــه
روی صندلیش  می نشینـــه  "ریاضیات"  همه جا سکوت
ترس از کتک  ناگهان گرومب!!! چرتا پاره شد  چی شد چی نشد "صندلی شکست"
همه بچه ها: قاه و قاه و قاه   همه بچه ها:  کِر و کِر و کِر  همه بچه ها:   هِر و هِر و هِر
"معلم" پا شد!!!  دستا به کمر بچه ها" سکوت  خاک بر سرا  بی شرفـــــا  بی پــــــدرا
بی غیرتـــا .علی پیش پیشی. حاضر آقا  گمشو بیا ، درس جواب بده  چ‍َ  چَ‍‍  چَشم آقا  بنویس بینم گچ نیست آقا به درک که نیست، بنویس بینم  گچ نیست آقا!!!
گفتم به درک ، خاک بر سرت  جون بکن یالا  بد بخت گدا  بگو ببینم  دو هزار تومن
حقوق منِ  چیکارش کنم؟   هزار تومن ، قسط بدم!؟  هفت صد تومن ، اجاره بدم!؟
برا بچه هام،  لباس بخـــرم؟ غذاشون بــدم؟  دکتر ببــــرم؟  دوا بخـــــرم؟ چیکارش کنم؟  نمی دونم آقا  سخته مس‍ئله  حل نمی شه  هیچ جا ننوشته   زِر زِر نکن   یه ذره فکر کن 
یادم اومد ، آسونه آقا  تاپ تاپِ خمیر  معلم نباش  برو فال بگیر   کارش کمتره   پولش بیشتره گمشو بتمرگ  خیلی تنبلی   امسال رد می شی ... مبصر بیا  دفترو بردار صفر براش بزار
زنگ دومه ،  فارسی و دستور"  بچه ها ، برپا خواهش می کنم..
مبصرا حمق ، بچه ها کجان؟  خسته شدن  نصفشون رفتن!!! سر قبر کی ؟                                                  
قبر خودشون   قبرشون کجاس؟  توی خونه شون   خونه شون کجاس؟
سر قبرشون  "خب ، بتمرگ" علی پیش پیشی  حاضر آقا گمشو بیا ، درس جواب بده  چ‍َ   چ‍َ  چَشم آقا  شعر و معنی کن. کدوم شعر آقا؟  گوش کن حالا "اندرون از طعام خالی دار تا در آن نور معرفت بینی" آقا معلومه ،خیــلی واضحــه  یعنی آقـــــا تاپ تاپِ خمیر  نون نخور ، بمیر  یعنی آقا  اگه مثل من   غذا نخـــوری  یعنی پولشو نداشته باشی
 بدبخت باشی  فقیر باشی   ریقت در میاد  بو می گیری!!!  آبروت می ره گمشو بتمرگ  کچــل بــی رگ  خیـــلی تنبـــلی درس نخــوندی  مبصـــر بیـــــا   دفتــــر و وردار   صفر براش بذار
زنگ سومــه  زنگ آخــــره  زنگ هنــــــر  آهای مبصر  بله آقا
بچه ها کجان؟  همشون رفتن   کی اجازه داد؟ خودشون آقا   پس اون کیه؟
علی پیش پیشی چرا اون نرفت؟ بی هنره خیلی تنبله   علی پیش پیشی 
حاضر آقا گمشو بیا ، درس جواب بده چَ‍  چَ‍  چَشم آقا  بگو ببینم ، هنرچیه؟
حال ندارم   چرا نداری؟ نا ندارم  چرا نداری؟  گرسنمه غذا بخور 
نون ندارم   چرا نداری؟  پول ندارم   چرا نداری؟  کار ندارم
چرا نداری؟   بی هنرم   بی هنری؟! خاک بر سرت  خاک بر سرم!!!